چند ساعتی گذشت...

متن مرتبط با «درد دندان و سینوس» در سایت چند ساعتی گذشت... نوشته شده است

کاشکی رو کاشتن درنیومد

  • آدمی نیستم که حسرت گذشته رو بخورم و بگم ای کاش این کارو می کردم یا نمی کردم. اصولا از کلمه ی کاشکی متنفرم، چون معتقدم توی اون زمان تصمیم درست رو گرفتم و اون مقطع زمانی اقتضاش اون تصمیمات و رفتارها بود, ...ادامه مطلب

  • ولنتاین مبارک

  • روز ولنتاین رو به عاشقان بی ربط و جعلی سابق و فعلی ام تبریک نمی گم. ریدم به سر تا پای همشون که به درد سنگ کف توالت هم نمی خورن. , ...ادامه مطلب

  • سورن

  • سورن رو از دوره ی لیسانس می شناسم. همکلاسیم نبود، دو ورودی بعد من بود ولی به واسطه ی فعال بودنش توی خیلی زمینه ها با من هم آشنا شد و تا به امروز هم با هم دوستیم. پسر مهربون و بی غل و غشیه و کوچکترین ب, ...ادامه مطلب

  • از مینی ژوپ تا چادر (و بالعکس)

  • یه واقعیتی که راجب بعضی دخترا وجود داره اینه که وقتی ازدواج می کنن، حالا با توجه به این که خونواده ی پسره مذهبی باشن یا غیر مذهبی، اون خانومم پوشش رو تغییر می ده. دختره اگه سر کون لخته، اگر با پسری که, ...ادامه مطلب

  • حکایتی از توالت های پولی

  • یکی از فامیلا که چند ساله فوت کرده آدم خیلی شوخ و حاضر جوابی بود. جوونیاش یه سفر با اتوبوس رفته بود با دوستاش و بین راه مجبور شدن یه سری هم به مستراح بزنن به هر حال. اون بنده خدا که کارش تموم می شه میاد بیرون و آفتابه چیه می گه آقا کجا؟! باید انقد پول بدین. اون حاضر جواب خدابیامرز هم می گه ببین، یه شاش خالی بود، با دوتا گوز ناقابل، حالا چقد باید تقدیمتون کنم؟؟؟  و این گونه است که بابت شاش خالی و خالی کردن گاز معده و ریدن هم باید گاهی پول داد., ...ادامه مطلب

  • سرنوشت یکی از معلمان زبانم

  • دوره ی راهنمایی علاوه بر درس زبانی که برنامه ی همه ی مدارس بود یه کلاس زبان ترمیک هم اضافه داشتیم. سال اول راهنمایی بودیم که همین خانومی که عکسش رو ملاحظه می کنید معلممون بود. بدی ای ازش ندیدم و کلاسش, ...ادامه مطلب

  • روشنایی

  • زیاد منفی نوشتم اینجا و فحش و فضاحت دادم به آدما و زمین و زمان، البته این فحش و فضاحت ها تا زمانی که در قید حیات هستم و کره ی زمین به پابرجاست همچنان ادامه داره. به طرز غریبی این روزها انتظار چیزی رو می کشم که با فکر کردن بهش دلم قیری ویری می ره و خودم برای خودم ذوق می کنم. تغییر خوبی در راهه، مثل یه منبع نوری که شعاع هاش از دل تاریکی هی بهم نزدیک می شه دارم حسش می کنم. نمی دونم که دقیقا چیه و چه شکلیه ولی هرچی هست خوبه., ...ادامه مطلب

  • جونِ مفت

  • چرا ماهیت عده ای از افراد اینه که حتما باید فاجعه ای اتفاق بیفته تا به فکر ایمنی و محکم کاری بیفتن؟ حتما باید ۱۰ نفر خونشون ریخته بشه که تازه یادشون بیفته که ااااا؟!!! اتوبوس از رده خارج بودا!!! از رده خارج بودا!!! ای بابا... حالا بچه ی خودم که جلوی سواحل قناری داره پرسه می زنه یه وقت آفتاب سوخته نشه!  درد و درد و درد... تسلیت هم به زبونم نمیاد., ...ادامه مطلب

  • از پابلیک به پرایوت

  • توی این ۴-۵ سالی که از اینستاگرام استفاده می کنم می شه گفت که همیشه پیجم باز و پابلیک بوده. هیچ ابایی از این نداشتم که دیگران عکس هام و نقاشی هام رو ببینن و طبیعتا هرکسی هم منو فالو می کرد بدون این که, ...ادامه مطلب

  • زن خونه دار بودن چه حسی داره؟

  • تصور می کنم که زن خونه دار بودن چه حسی می تونه داشته باشه. اگه مثلا بعد از تموم کردن پایان نامه م و در عنفوان ۲۷ سالگی ازدواج کنم و تصمیم بگیرم روی زندگی عاطفیم تمرکز کنم و به اصطلاح به شوهرداری و خون, ...ادامه مطلب

  • آه، بیست و پنج سالگی...

  • امروز وارد 25 سال شدم. همیشه روزای تولدم هیچ حس خاصی نداشتم و شاید حتی بیشتر حس غم مرموزی داشتم که نمی دونم ریشه ش از چیه... هرسال جشنی برام گرفته می شه، نه زیاد تشریفاتی، خیلی ساده... یک بار با خانواده و یک بار هم اگر جور بشه با عده ای از دوستام. کا, ...ادامه مطلب

  • سم و سموم

  • پریشب انقد خوابای هجو و در هم بر هم دیدم که صبح می خواستم این مغزمو از پنجره پرت کنم بیرون.صحنه های بی ربط و باربط که مشخصاً حاصل ذهن از هم پاشیده ی خودم در بیداریه... یه صحنه از خوابم این بود که یه مرداب بزرگ بود که توش یه سری حیوون مثل مار و لاک پش, ...ادامه مطلب

  • گنده گوزی

  • گنده گوزی، عارضه ی رایج ما ایرانیان که در هر صنفی هم به وفور دیده می شه. از هنرمند عکاسش گرفته تا بقالی سر کوچه. کسی که میاد می گه همه خرن از دم و هیچکس هیچی حالیش نیست و فقط من حالیمه و میاد داستانایی سرهم بندی می کنه که تهش این درمیاد که "همه تو کف, ...ادامه مطلب

  • پدیده ای به نام خونواده

  • اصولا پدر و مادرا بچه های از همه جا بی خبر و معصوم رو به این دنیا میارن که تبدیلشون کنن به یه چیزی مثل خودشون، یه کسی که عین خودشون فکر می کنه، عین خودشون رفتار می کنه، به زور می فرستنش رشته تحصیلی ای که مورد علاقه ی خودشونو بخونه نه خودش، آخرش هم می,خونواده ...ادامه مطلب

  • اگه روزی

  • ساعت ۲ و ۱۶ دقیقه نیمه شبه و من دارم به این فکر می کنم که اگه اون فرد پیدا بشه کلا مقوله ی سوشیال فرند و دوست معمولی پسر رو برای همیشه می کنم تو ماتحت سگ و رهاش می کنم. خسته م از تشتت., ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها