روزی تنها زندگی کنم

ساخت وبلاگ

روزی تنها زندگی کنم اولین کاری که می کنم یه گربه می گیرم. هر از چند گاهی با کفش تو خونه م رژه می رم. وقتی می خوام غذا بخورم سینی نمی ذارم زیر دستم. دو ماه یه بار اگه حسم بیاد و عشقم بکشه یه جارویی می زنم (از صدای جارو برقی بیزارم). کفشامو بلافاصله توی جا کفشی نمی ذارم و اصلاً برام مهم نیست که فرش جلوی در کثیف بشه، حتی اگه توی عن راه رفته باشم. ظرفارو بلافاصله نمی شورم، می ذارم یه دو- سه روز بعد که حسش اومد می شورم همشو. وسایلی که گوشه ی اتاقم افتاده رو می ذارم همونجا بمونه و هروقت عشقم کشید می ذارمش تو کمد نه این که از زور و اجبار این که مامانم از اتاق اینجوری خوشش نمیاد. روی میزم پر از کتاب و کاغذ باشه مهم نیست، هروقت لازم دونستم جمعش می کنم. کولِرو از صبح تا شب یه سره روشن می ذارم. غذا بخوام درست کنم اگه گاز کثیف شد، که شد، فدای سرم، گاز برای کثیف شدنه بعداً یه دستمال می کشم و خلاص، تمیز کردن حسابی گاز توی قاموس من نیست. به اندازه ی خودم یه خرید مختصر مواد غذایی می کنم نه به اندازه ی ده تا خونواده ی گودزیلاها. نصف خونه رو استودیو نقاشی می کنم و پر وسایل نقاشی. احتمالاً بخشیش هم استودیو عکاسی.

ساعت ها تو تنهایی خودم می مونم و هر از گاهی رفیقی رو دعوت می کنم برای عصرونه. زمان بیرون موندمم معمولاً تا یازده شب اینطورا خواهد بود.

چند ساعتی گذشت......
ما را در سایت چند ساعتی گذشت... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : athe-statue19 بازدید : 67 تاريخ : شنبه 17 تير 1396 ساعت: 20:33