تناقضات مزخرف

ساخت وبلاگ

یه بنده خداییه که یک ساله مادر شده و ازدواج دومشه. دوره ی مجردیش دوست پسر زیاد داشت و اصولاً توی این داستان آدم فعالی بوده همیشه. مقطع بعد از طلاقش هم حتی بیشتر از دوره مجردیش دوست پسر می گرفت...البته بهتره بگم فقط به قصد رابطه ی جنسی با آدما یه جور رفاقت موقت می کرد...جوری که یک شب توی خیابون که رانندگی می کرد یه پسره بهش شماره می ده و فردا شب می ره خونش.

اینا به کنار...زندگی شخصی خودشه و به من و دیگری ربطی نداره. خیلیا اینجورن...این که خوبه یا بده بحثش جداس. 

اما بحث من این تناقضه... تناقضیه که بعد سه سال که از ازدواجش می گذره و یک سال و خورده ایه که بچه دار شده، رفتاراش ١٨٠ درجه به صورت بی منطقی عوض شده.

یه بار بچه ش رو خواست ببره استخر مخصوص کودکان که اونجا مادران و بچه ها هستن. گفت که "اونجا قراره یکی از مادران پسر بچه ی هفت ساله ش رو بیاره! خب آدم روش نمی شه با مایو بره تو آب جلوی بچه ی ٧ ساله!"

دوست عزیز...نه به اون روابط راحتت، نه به این که از گنجشک نر هم حیا می کنی. بلاخره کدومی؟ رومیِ رومی یا زنگیِ زنگی؟ 

این قبیل تناقضات تهوع آورن...

چند ساعتی گذشت......
ما را در سایت چند ساعتی گذشت... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : athe-statue19 بازدید : 30 تاريخ : شنبه 20 خرداد 1396 ساعت: 6:02