زنانی که من ستایش می کنم

ساخت وبلاگ



من همیشه زنانی رو ستایش کردم و در نظرم بی نهایت ارزشمند و بزرگ بودن که مادر نبودن... که ازدواج نکرده بودن، و اگر هم کرده بودن دیدگاهشون و منششون در ارتباط با این موضوع با عامه ی مردم خیلی فرق می کرد.

آره...من به عنوان یک دختر و به عنوان جنس زن هیچوقت مادری در نظرم یک امتیاز بزرگ و یک مرحله ی مهم و لذت بخش و زیبای زندگی که بلاخره روزی بهش می رسم و "آرزوم" برآورده می شه نبوده و نیست...بر خلاف خیلی از دخترا که این مرحله رو یک سرنوشت گریز ناپذیرشون می دونن و اغلب هم با عشق از بچه داری و مادر شدن صحبت می کنن. مادری همیشه در نظرم اسارت بوده، زحمتی بوده که تهش ثمر آنچنانی ای نداره و به جای این که اون زن انرژی و فکرش رو در جهت پیشرفت و توانمندی خودش به کار بگیره، بهترین سالای عمرش رو صرف یه آدم دیگه می کنه و همه ی هستی و زندگیش رو براش می ذاره و خودشو برای همیشه فراموش می کنه و جا می ذاره.

آدم اضافه کردن و تولید مثل هیچ مزیتی نداره...میلیاردها آدم بی خاصیت تولید کردن هیچ دردی رو دوا نمی کنه بلکه اضافه هم می کنه. این که یک نفر آدم روی خودش سرمایه گذاری کنه تا بتونه یه چیزی ارائه بده از خودش و تاثیر گذار باشه هنره و مهمه. کاش یه کم کیفیت رو به کمیت ترجیح می دادیم...

با افتخار می گن بهشت زیر پای مادران است و همه ی مادرانِ خسته و از خود بیگانه دلشونو به این جمله خوش می کنن...دلشونو به این می کنن که یه آینده و دنیای موهوم دیگری هست که اونجا می تونن برای خودشون زندگی کنن و از زندگیشون یه چیزی بفهمن...بهشت زیر پای مادران است یعنی بشاش به زمان حال و زمان حالِت رو نابود کن و دل ببند به یه پاداش و آینده ای که هیچ قطعیتی در وجودش نیست. یعنی نقد رو ول کن و به طرز احمقانه ای بچسب به نسیه ای که اصلاً معلوم نیست چی هست!

من بهشتو زیر پای زنانی که صرفاً تولید مثل کردن نمی دونم...من  بهشتو زیر پای کسایی می دونم که آدمای زیادی رو به فکر فرو بردن  با کاری که ارائه دادن، آدمایی که تاثیر گذار بودن، آدمایی که نشون دادن که می شه حرف جدیدی زد و کار جدیدی کرد حتی با وجود محدودیت های زیاد، آدمایی که با همت و اراده شون تحولات بزرگی رو ایجاد کردن و آدمایی که منبع الهام آدمای دیگه هستن و می تونن الگو قرار بگیرن.

مسلماً این آدما در اقلیت قرار دارن (بلاخص زنان)...چون هر کسی آدم این نیست که نظم موجود و عادت های کهنه ی چندین هزار ساله ی پوچ رو پشت سر بذاره و یه جور دیگه ای زندگی کنه.

عکس این خانومی که گذاشتم رئیس جمهور کره ی جنوبیه "Park Geun-hye"، و اولین زنیه که در کره ی جنوبی رئیس جمهور شد و هیچوقت هم ازدواج نکرد. بخاطر دست داشتن در فساد مالی، و زمانی که چهار سال ریاستش تمام شده بود بر کنار شد و الان در حال سوال جواب شدن در دادگاهه و احتمالاً می ره زندان...

کاری به سوء استفاده ی مالیش ندارم (چیزی که در هر قدرتی ممکنه اتفاق بیفته)، به این کار دارم که به عنوان یکی از صد زن قوی جهان شناخته شد و برای نخستین بار در کره ی جنوبی یک زن حاکم شد. از ته دلم می خواستم که ای کاش این بد نامی براش اتفاق نمی افتاد... اما مهم نیست...چیزی از شخصیت این آدم برای من کم نمی کنه. چیزی از شخصیت زنانی که کلیشه های مزخرف رو شکستن و خودشونو کشوندن بالا و نشون دادن که سیاست و اجتماع و فرهنگ و هنر و... فقط جای مردان نیست...

پ.ن: انتخابات پر مسئله ای رو گویا پیش رو داریم، اما کسی به روی خودش نمیاره.




چند ساعتی گذشت......
ما را در سایت چند ساعتی گذشت... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : athe-statue19 بازدید : 63 تاريخ : يکشنبه 27 فروردين 1396 ساعت: 14:46