چند ساعتی گذشت...

متن مرتبط با «اعترافات شخصية» در سایت چند ساعتی گذشت... نوشته شده است

اعتراف

  • بلاخره دلو زدم به دریا...می دونم هیچ اتفاقی نیفتاده و نخواهد افتاد اما توی اینستاگرام فالووش کردم... احساس می کنم تمام رخت و لباسهای چرک دنیارو دارن توی دلم می شورن... احساس می کنم که چقدر با این کارم خودمو در حد یه خیابونی آوردم پایین... چرا انقدر وحشت دارم؟ چرا می ترسم از این که اون راجب من بد فکر نکنه و فکر نکنه که دارم تورش می کنم؟؟؟ همه ی عالم و آدم می گن که برای عشق و دوست داشتن باید نثار کنی و یه جاهای رشادت به خرج بدی...می دونم همه ی اینارو اما حقیقتا عاجزم... یاد یکی از دوستام افتادم...که گفت من یکسال نخ که چه عرض کنم طناب دادم بهش بازم به من پا نداد! گاهی ,اعترافات,اعتراف,اعترافات ذهن خطرناک من,اعترافات القديس اغسطينوس,اعترافات ژان ژاک روسو,اعترافات ليلية,اعترافات جعفر شفیع زاده,اعترافات قاتل اقتصادي,اعترافات شخصية,اعترافات بنات ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها