چند ساعتی گذشت...

ساخت وبلاگ
امروز وارد 25 سال شدم. همیشه روزای تولدم هیچ حس خاصی نداشتم و شاید حتی بیشتر حس غم مرموزی داشتم که نمی دونم ریشه ش از چیه... هرسال جشنی برام گرفته می شه، نه زیاد تشریفاتی، خیلی ساده... یک بار با خانواده و یک بار هم اگر جور بشه با عده ای از دوستام. کا چند ساعتی گذشت......
ما را در سایت چند ساعتی گذشت... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : athe-statue19 بازدید : 45 تاريخ : دوشنبه 8 آبان 1396 ساعت: 8:02

پریشب انقد خوابای هجو و در هم بر هم دیدم که صبح می خواستم این مغزمو از پنجره پرت کنم بیرون.صحنه های بی ربط و باربط که مشخصاً حاصل ذهن از هم پاشیده ی خودم در بیداریه... یه صحنه از خوابم این بود که یه مرداب بزرگ بود که توش یه سری حیوون مثل مار و لاک پش چند ساعتی گذشت......
ما را در سایت چند ساعتی گذشت... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : athe-statue19 بازدید : 65 تاريخ : دوشنبه 8 آبان 1396 ساعت: 8:02

گنده گوزی، عارضه ی رایج ما ایرانیان که در هر صنفی هم به وفور دیده می شه. از هنرمند عکاسش گرفته تا بقالی سر کوچه. کسی که میاد می گه همه خرن از دم و هیچکس هیچی حالیش نیست و فقط من حالیمه و میاد داستانایی سرهم بندی می کنه که تهش این درمیاد که "همه تو کف چند ساعتی گذشت......
ما را در سایت چند ساعتی گذشت... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : athe-statue19 بازدید : 43 تاريخ : دوشنبه 8 آبان 1396 ساعت: 8:02

چند روزیه که برای زنان عربستان رانندگی آزاد شد و من بعد از شنیدن این خبر احساس کردم خواهرای نداشته م به یه پیروزی بزرگ دست پیدا کردن و قلباً براشون خوشحال شدم. یاد ویدئویی افتادم که چند سال پیش یه زن عرب از خودش منتشر کرد در حالی که داشت رانندگی می ک چند ساعتی گذشت......
ما را در سایت چند ساعتی گذشت... دنبال می کنید

برچسب : عربستان, نویسنده : athe-statue19 بازدید : 96 تاريخ : دوشنبه 8 آبان 1396 ساعت: 8:02

اکثر مواقع سعی می کنم تورو نادیده بگیرم و وانمود کنم که تنهایی از پس همه کار برمیام و می تونم این همه بحران و ناملایمت رو پشت سر بذارم و در نهایت وقتی هم که به موفقیت رسیدم می زنم رو شونه ی خودم و با افتخار می گم "آفرین! الحق که فمینیست خفنی هستی و ت چند ساعتی گذشت......
ما را در سایت چند ساعتی گذشت... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : athe-statue19 بازدید : 71 تاريخ : دوشنبه 8 آبان 1396 ساعت: 8:02

اصولا پدر و مادرا بچه های از همه جا بی خبر و معصوم رو به این دنیا میارن که تبدیلشون کنن به یه چیزی مثل خودشون، یه کسی که عین خودشون فکر می کنه، عین خودشون رفتار می کنه، به زور می فرستنش رشته تحصیلی ای که مورد علاقه ی خودشونو بخونه نه خودش، آخرش هم می چند ساعتی گذشت......
ما را در سایت چند ساعتی گذشت... دنبال می کنید

برچسب : خونواده, نویسنده : athe-statue19 بازدید : 82 تاريخ : دوشنبه 8 آبان 1396 ساعت: 8:02

ساعت ۲ و ۱۶ دقیقه نیمه شبه و من دارم به این فکر می کنم که اگه اون فرد پیدا بشه کلا مقوله ی سوشیال فرند و دوست معمولی پسر رو برای همیشه می کنم تو ماتحت سگ و رهاش می کنم. خسته م از تشتت.
چند ساعتی گذشت......
ما را در سایت چند ساعتی گذشت... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : athe-statue19 بازدید : 57 تاريخ : دوشنبه 8 آبان 1396 ساعت: 8:02

برای غریبه که هیچ، برای آشنا هم هیچ قدمی نباید برداشت. متخصص تِر مالی هستن همه... همه ها...

چند ساعتی گذشت......
ما را در سایت چند ساعتی گذشت... دنبال می کنید

برچسب : باید,گرفت, نویسنده : athe-statue19 بازدید : 44 تاريخ : دوشنبه 27 شهريور 1396 ساعت: 14:16

از تشریفات بیزارم... در هرچیزی و هر جایی که باشه. عروسی یکی از مصادیق تشریفاته که هیچ علاقه ای بهش ندارم و واقعاً مفهوم این همه چشم و هم چشمی و مسابقه برای پر زرق و برق تر بودن رو نمی فهمم. از این که از فامیلای نزدیک عروس یا داماد باشم و مجبور باشم از سر عقد حضور داشته باشم هیچ چیز جذابیتی برام نداره و فقط خستگی برام به جا می مونه. از این که عقد هم سر موقع شروع نشه و چهار ساعت همه ی خلق خدا معطل ع چند ساعتی گذشت......
ما را در سایت چند ساعتی گذشت... دنبال می کنید

برچسب : عروسی, نویسنده : athe-statue19 بازدید : 86 تاريخ : دوشنبه 27 شهريور 1396 ساعت: 14:16

فریادهای یک مجسمه خانه سرآغاز این منم... نقاشم و فکر می کنم، شک می کنم، نقد می کنم، غر می زنم، احساس می کنم...این نوشته ها نه دلنوشته س و نه از عاشقانه هاست...نمی دانم چیستند اما دوست دارم اسمشان را بگذارم "حالنوشت"...نظراتتان را با گوش جان می شنوم... کلمات کلیدی مجسمه تنهایی فریاد عشق پنهان درد و دل خسته انسان دنیای من خلوت اینستاگرام بایگانی آخرین مطالب ۹۶/۰۶/۱۷ است چند ساعتی گذشت......
ما را در سایت چند ساعتی گذشت... دنبال می کنید

برچسب : استانبولی, نویسنده : athe-statue19 بازدید : 66 تاريخ : جمعه 17 شهريور 1396 ساعت: 4:27

فریادهای یک مجسمه خانه سرآغاز این منم... نقاشم و فکر می کنم، شک می کنم، نقد می کنم، غر می زنم، احساس می کنم...این نوشته ها نه دلنوشته س و نه از عاشقانه هاست...نمی دانم چیستند اما دوست دارم اسمشان را بگذارم "حالنوشت"...نظراتتان را با گوش جان می شنوم... کلمات کلیدی مجسمه تنهایی فریاد عشق پنهان درد و دل خسته انسان دنیای من خلوت اینستاگرام بایگانی آخرین مطالب ۹۶/۰۶/۱۴ سفر چند ساعتی گذشت......
ما را در سایت چند ساعتی گذشت... دنبال می کنید

برچسب : روسیه, نویسنده : athe-statue19 بازدید : 66 تاريخ : سه شنبه 14 شهريور 1396 ساعت: 23:42

از مشکلات دختر شرقی بودن فقط زیست کردن زیر سایه ی یک نظام مردسالار و خانواده سالار نیست، بلکه معضل بزرگ موی زائد بدن هم هست که برای هر بار مهمونی و مسافرت و... باید چندین دقیقه در حمام صرف شِیو کردن موهای مشکی تو دل بروی دست و پا کرد.  بله... همه جوره این خاورمیانه ازش خیر و برکت می ریزه. پ.ن: هیچ کدوم از ماها موظف نیستیم که پاسخ گوی ایده آل های مزخرف دیگری باشیم. اگر کسی ما رو همین جور که هستیم چند ساعتی گذشت......
ما را در سایت چند ساعتی گذشت... دنبال می کنید

برچسب : مشکلات,دختر,شرقی,بودن, نویسنده : athe-statue19 بازدید : 62 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1396 ساعت: 13:47

این منم... نقاشم و فکر می کنم، شک می کنم، نقد می کنم، غر می زنم، احساس می کنم...
این نوشته ها نه دلنوشته س و نه از عاشقانه هاست...
نمی دانم چیستند اما دوست دارم اسمشان را بگذارم "حالنوشت"...
نظراتتان را با گوش جان می شنوم...

چند ساعتی گذشت......
ما را در سایت چند ساعتی گذشت... دنبال می کنید

برچسب : مرداد, نویسنده : athe-statue19 بازدید : 48 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 12:04

بعد دو روز افتادن توی تخت خواب بخاطر عود کردن سینوزیت، راهی مهد سابق تزارها که کمی بعد شد مهد سوسیالیسم و چپ گرایی و حالا شده مملکت پوتین و دوست جون جونی ما می شوم.

چند ساعتی گذشت......
ما را در سایت چند ساعتی گذشت... دنبال می کنید

برچسب : مریضی, نویسنده : athe-statue19 بازدید : 78 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 12:04

تاحالا شده حس کنین که جوری دارین زندگی می کنین که انگار مُردین؟ تاحالا شده دلتون نخواد از اتاقتون و یا هر گوشه ی امنی که دارین تکون بخورین چون بیرون رو یه فضای تهوع آور و غیر قابل تحمل می دونین؟ تاحالا شده از معضلات و مسائلی که توی زندگی شخصی و اجتماعیتون هست شدیداً خسته بشین جوری که از حرف زدن راجبشون نه تنها تخلیه نشین بلکه احساس کنین اون دردا دو چندان شدن؟ تاحالا شده حرف زدن و استدلال کردن و تحلیل کردن براتون فرسایش محض بشه؟ جوری که ترجیح بدین حتی از کنار یه آتیش خانمان سوز هم با سکوت رد بشین و برین؟ تاحالا شده هیچکدوم از داشته هاتون به چشمتون نیاد؟ و چه بسا داشته هاتونو مزاحم و سد راه رسی چند ساعتی گذشت......
ما را در سایت چند ساعتی گذشت... دنبال می کنید

برچسب : سوالات, نویسنده : athe-statue19 بازدید : 53 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 4:23

این منم... نقاشم و فکر می کنم، شک می کنم، نقد می کنم، غر می زنم، احساس می کنم...
این نوشته ها نه دلنوشته س و نه از عاشقانه هاست...
نمی دانم چیستند اما دوست دارم اسمشان را بگذارم "حالنوشت"...
نظراتتان را با گوش جان می شنوم...

چند ساعتی گذشت......
ما را در سایت چند ساعتی گذشت... دنبال می کنید

برچسب : دلنوشته, نویسنده : athe-statue19 بازدید : 34 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 4:23

چند نفر تو فامیل ما هستن که وقتی میان خونه ی ما و من توی اتاقمم و در اتاقم بسته س میان و در اتاقمو باز می کنن و شروع می کنن به چاق سلامتی. کسی هم نیست به این آدما بگه که کسی که در اتاقش بسته س و توی اتاقشه یا علاقه ای نداره با شما مواجه بشه و یا حوصله ی مواجه شدن با شمارو نداره. توی نظام فکری این آدما چیزی به نام حریم خصوصی وجود نداره گویا...چه برسه به احترام گذاشتن به حریم خصوصی.

شاید من تو اتاقم داشتم سرپا می شاشیدم، شاید داشتم سر کون لخت قِر می دادم...

چند ساعتی گذشت......
ما را در سایت چند ساعتی گذشت... دنبال می کنید

برچسب : اعلای,فضولی, نویسنده : athe-statue19 بازدید : 64 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 4:23

یه رفیق داریم که پسر خیلی خوب، مثبت، اهل مطالعه و دلسوزیه. نسبت به همه ی دوستاش و حتی کل جامعه دلسوز و دغدغه منده و اصولاً دوست داره که به همه کمک کنه. اما مشکلش اینه که زیادی می خواد به همه کمک کنه و زیادی می خواد یه کاری انجام بده... چون هر دفعه می بینیمش داره راجب چندتا طرح پژوهشی و چکیده ی مقاله ای که می خواد شروع کنه حرف می زنه و هم زمان شش هفتا پروژه رو می خواد باهم پیش ببره (جلل خالق!). توی پروژه هاش هم معمولاً سراغ چندتا استاد می ره و همیشه عادتشه که هرکاریو که می خواد بکنه توی بوق و کرنا بکنه. هدفش اینه که کارش توی یه سازمان یا وزارت خونه ازش استفاده بشه. حالا بماند که طرحاش هیچوقت ب چند ساعتی گذشت......
ما را در سایت چند ساعتی گذشت... دنبال می کنید

برچسب : علی,خان, نویسنده : athe-statue19 بازدید : 43 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 4:23

این منم... نقاشم و فکر می کنم، شک می کنم، نقد می کنم، غر می زنم، احساس می کنم...
این نوشته ها نه دلنوشته س و نه از عاشقانه هاست...
نمی دانم چیستند اما دوست دارم اسمشان را بگذارم "حالنوشت"...
نظراتتان را با گوش جان می شنوم...

چند ساعتی گذشت......
ما را در سایت چند ساعتی گذشت... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : athe-statue19 بازدید : 46 تاريخ : يکشنبه 8 مرداد 1396 ساعت: 22:32

مدت ها بود می خواستم درباره ش بنویسم اما دستم نمی رفت که بنویسم...هیچی نمی تونستم بگم. آتنا اولین کودک بی گناه قربانی نیست، مسلماً  آخرینش هم نخواهد بود (متاسفانه). این مورد هم مثل همه ی موارد دیگه مدتی سوژه داغ رسانه ها می شه و توی دهن مردم می چرخه و بعد فراموش می شه و می ره... تا این که یه فاجعه چند ساعتی گذشت......
ما را در سایت چند ساعتی گذشت... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : athe-statue19 بازدید : 71 تاريخ : يکشنبه 8 مرداد 1396 ساعت: 22:32